مترونوشت

اینجا فروپاشی ِ خودشیفتگی ِ تصویر است.

مترونوشت

اینجا فروپاشی ِ خودشیفتگی ِ تصویر است.

مترونوشت شماره دویست و چهل و سه

ایستگاه شلوغ بود.

مامورهای ایستگاه و خبرنگاران در تکاپو بودند.

برخی از مسافر‌ها هنوز هاج و واج مانده بودند که چه خبر است.

بلندگو دوباره اعلام کرد: مسابقات مترورانی بزرگِ تهران به زودی آغاز می‌شود.

یکی از مسافر‌ها گفت: منظورش تهرانِ بزرگ بود.

روی تابلوی تبلیغاتی ایستگاه جزییات مسابقه دیده می‌شد:

به مناسبت سال جدید اولین مسابقه مترورانی در تهران

نفر اول به ریاست اتحادیه مترورانان منصوب می‌شود

نفر دوم یک سال سفر رایگان با مترو به هر کجای تهران

نفر سوم کارت اعتباری مترو به ارزش ۶۳ هزار تومان

شرایط شرکت در مسابقه: ۱- مرد بودن ۲- آشنایی با نقشه‌های زیرزمینی تهران ۳- داشتن رضایتنامه از مراجع قانونی

چند زن و دختر داشتند به شرط اول اعتراض می‌کردند. کسی جوابشان را نداد. یکی از آن‌ها با فریاد گفت: زن‌ها استفاده از مترو را تحریم می‌کنند.

اما هنوز زنهای زیادی بین مسافر‌ها دیده می‌شدند.

بلندگو اعلام کرد: کسی که در کمترین زمان، بیشترین مسافر را با کمترین تلفات بین ایستگاه‌ها جابه-جا کند، برنده است.

دو مترو روی دو خط کنار هم قرار گرفتند.

مسابقه شروع شد.

بعضی از مسافر‌ها سوار نشدند.

عده‌ای گفتند مجبوریم؛ باید برویم تا کارمان راه بیفتد.

هر دو مترو با سرعت در کنار هم می‌رفتند. تکان‌های زیاد مسافر‌ها را روی هم می‌ریخت.

به ایستگاه که رسیدند ترمز گرفتند.

در‌ها سریع باز شد.

چند مسافر پیاده و چند نفر هم سوار شدند.

در‌ها بی‌هیچ بوقی بسته شد و مترو راه افتاد.

چند نفر میان در‌ها آویزان بودند و چند مسافر هم زیر مترو جان دادند.

داخل متروی اول دختری مو‌هایش را یک طرف صورتش ریخته بود و روی صورت مردی که با او بود بالا آورد.

چند ایستگاه بعد مرد صورتش را که تمیز کرد، دختر را دیده بود که وسط متروی دوم دنبال چیزی می‌گردد.

ایستگاه آخر؛ یکی از مترو‌ها وارد ایستگاه شد و با بوق و جیغ ترمز گرفت.

متروی دوم هرگز وارد ایستگاه نشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد