مترونوشت

اینجا فروپاشی ِ خودشیفتگی ِ تصویر است.

مترونوشت

اینجا فروپاشی ِ خودشیفتگی ِ تصویر است.

مترونوشت شماره یک صد و سی و بند

برای هیوا مجیدزاده و همه­ی روزهای مستقل بودنمان  

...

جمعیت در هم می­لولید. شلوغی، پناهگاه خوبی برای رهایی از سرما بود.

همه تحت فشار بودیم.

چند ایستگاه بیشتر به آزادی نمانده بود.

نیروهای امنیتی آمدند و مرد را از مترو بیرون کشیدند.

هر چه تلاش کردم نتوانستم مانع بشوم.  

پالتویش پیش من ماند.

درهای مترو بسته شد و کاری از ما ساخته نبود.

پالتو را نشانش دادم که یعنی هوا سرد است.

مرد فریاد زد: نوروز می­آید.

مترو به سمت آزادی حرکت کرد و همچنان تحت فشار بودیم.  

...

پانوشت

نوروز نام نشریه­ای بود که با تلاش هیوا منتشر می­شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد