مترو شلوغ بود. زنی میان جمعیت راه باز میکرد و میگفت: به خدا گدا نیستم مجبورم... در فاصلهی کمی که چشمانم میتوانست زن را زیر نظر بگیرد چیزی حدود سه هزار و پانصد تومان پول جمع کرد. در نظر بگیرید که مترو چند واگن دارد و این زن تا شب میتواند چند بار مترو عوض کند.
پانوشت: درآمد خوب برای کسی است که به خدا گدا نیست بلکه به انسانها گداست.