درهای مترو باز شد جمعیت به طرف صندلیهای خالی هجوم آوردند پیرمردی که انگار کسی پایش را لگد کرده بود به سمت جوانی که نشسته بود رفت و گفت شما به عنوان یک انسان باید اینگونه رفتار کنید؟ مرد جوان بیوقفه جواب داد: من انسان نیستم من فقط یک مسافرم.