مرد با غرولند از آن طرف واگن آمد به طرف من و گفت واقعا که .. لااقل سیر میخورند سوار مترو نشن خفه شدم از بوی سیر.
مرد چند لحظه ایستاد و گفت ای بابا انگار همه سیر خوردن اینجا هم بوش داره خفم میکنه
گفتم آقا لطفا اون تکه سیر رو از توی سبیلهاتون در بیارید
مرد گلویم را گرفت و گفت بچه سوسول چی فکر کردی