مترونوشت

اینجا فروپاشی ِ خودشیفتگی ِ تصویر است.

مترونوشت

اینجا فروپاشی ِ خودشیفتگی ِ تصویر است.

مترونوشت شماره یکصد و هفتاد و هشت

مترو شلوغ نبود.

مسافر‌ها دو طرف واگن روی صندلی نشسته بودند.

واگن جلویی ویژهٔ بانوان بود. چند تار موی به هم پیچیده را باد سیستم خنک کننده آورده بود اینطرف.

گلولهٔ مو آمده بود وسط واگن می‌رقصید، می‌پیچید و می‌چرخید.

رقص مو کسی را به چشم چرانی وا نداشت.

گلولهٔ مو تا جلوی پاهای مرد‌ها می‌رفت، باز عقب می‌آمد.

ایستگاه دروازه دولت، مردی با کفش‌های سیاه سوار شد؛ پایش را روی گلولهٔ مو گذاشت و نشست روی صندلی.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد